جدول جو
جدول جو

معنی کجینه فروش - جستجوی لغت در جدول جو

کجینه فروش
(فَ)
آنکه لباسهای کهنه فروشد. کهنه فروش. (فرهنگ فارسی معین) : و خیاطان و کجینه فروشان در آن بازار می نشینند و بازاری برونق است. (تاریخ یزد ص 62)
لغت نامه دهخدا
کجینه فروش
آنکه لباسها کهنه فروشد کهنه فروش: (و خیاطان و کجینه فروشان در آن بازار می نشینند و بازار برونق است) (تاریخ یزد)
تصویری از کجینه فروش
تصویر کجینه فروش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کهنه فروش
تصویر کهنه فروش
کسی که لباس های کهنه می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ نَ / نِ تَ)
فروشندۀ کلیچه. آنکه کلیچه فروشد. آنکه کار وی فروختن کلیچه باشد: در میان این احوال کنیزک کلیچه فروش غایب گشت. (سندبادنامه ص 207). و رجوع به کلیچه شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
کزین فروشنده. فروشندۀ ابریشم خام. (ناظم الاطباء). فروشندۀ چیزها که از ابریشم خام کنند
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خلقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
تا از لباس حسن بیاراست دوش خود
از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود.
سیفی (از آنندراج).
، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) :
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست.
مولوی
لغت نامه دهخدا
آنکه لباسها کهنه و مندرس فروشد: تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بنده کهنه فروش خود. (سیفی)
فرهنگ لغت هوشیار